زندگینامه عمر خیام نیشاپوری

زندگینامه عمر خیام نیشاپوری

غیاث الدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم نیشابوری موسوم به خیام از بزرگترین و مشهورترین شعرای تاریخ ایران بعد از اسلام است كه معروفیت وی مرزها را در نوردیده و در سرتاسر گیتی به عنوان شاعری خردگرا شناخته شده است. حكیم عمر خیام اگرچه بیشتر به عنوان شاعری رباعی سرا شهره گشته است ولی وی در واقع فیلسوف و ریاضیدانی بزرگ بود كه در طول عمر دراز خویش كشفیات مهمی در ریاضیات و نجوم انجام داد.

 

زندگی حكیم همچون عقاید و اندیشههای ژرف و پوینده او در هالهای از ابهام فرو رفته است و افسانههایی كه به این دانشمند بزرگ نسبت دادهاند حقایق و زندگی او را تا حدودی با داستانهایی غیر واقعی درآمیخته است. تاریخ زندگی حكیم معلوم نیست ولی بنابر شواهد امر خیام در سال 439 ه.ق در نیشابور، شهری كه به آن عشق میورزید و بخش مهمی از ایام عمرش را در آن گذارند، به دنیا آمده است. دوران كودكی و نوجوانی حكیم نیز كاملا مشخص نیست ولی بطور قطع وی مطالعاتخود در زمینه علوم معمول آن روز را در نیشابور سپری كرده و به سبب نبوغ ذاتی و ذهن خلاق و استعداد والای خویش به دستاوردهای شگرفی نایل آمده است. نقل شده است كه خیام در كودكی با خواجه نظام الملك طوسی و حسن صباح مؤسس فرقه اسماعیلیه همدرس بود و آن سه عهد كردند هر یك در بزرگی به منصب و مقامی دست یافت دو یار دبستانی دیگر را نیز بالا كشد…

 

این روایت براساس تحقیقات دانشمندان و مقایسه تاریخی زندگی این سه شخصیت برجسته قاطعانه رد شده است حكیم عمر خیام ظاهرا پس از كسب علوم و معارف عصر خویش رهسپار سمرقند گشت و در این شهر مورد توجه امیر قرخانیان شمسالملك نصربن ابراهیم قرار گرفت و رساله معروف خود درباره جبر را نیز در همین زمان به رشته تحریر در آورد خیام سپس عازم اصفهانشد و به خدمت ملكشاه سلجوقی درآمد و به اصلاح تقویم ایرانی و بنای رصدخانهای در اصفهان همت گماشت.سلطان ملكشاه در دوره سلطنت خویش حكیم جوان را سخت گرامی داشت و امكانات فراوانی برای فعالیتهای علمی در اختیار خیام گذاشت. پس از روی كار آمدن سلطان سنجر سلجوقی حكیم عمر خیام كه در زمره ندمای خاص سلطان ملكشاه بود به خدمت وی درآمد و حتی سلطان را كه دچار آبله سختی شده بود مورد معالجه و درمان قرارداد ولی سنجر هیچگاه نظر مساعدی نسبت به خیام نداشت.

 

از این روی وی مدتیكوتاه پس از بر تخت نشستن سلطان سنجر به زادگاه خویش نیشابور بازگشت و باقیمانده عمرش رادر این شهر به انزوا و گوشه نشینی گذارند.حوادث اواخر عمر خیام ناقص و ناكافی است و مهمترین روایتی كه در مورد زندگی وی در دست است حكایتی است كه نظامی عروضی از این دانشمند بزرگ آورده است: (در زمستان سال 506 ه. ق به شهر مرو سلطان كس فرستاد به خواجه بزرگ صدرالدین (ابوجعفر) محمد بن المظفر (رحمها…) كه خواجه امام عمر را بگوی تا اختیاری كند كه به شكار رویم كه اندر آن چند روز برف و باران نیاید و خواجه امام عمر در صحبت خواجه بود و در سرای او فرود آمدی. خواجه كس فرستاد و او را بخواند و ماجرا با وی بگفت و برفت و دو روز در آن كرد و اختیاری نیكو كرد، و خود برفت و با اختیار سلطان را برنشاند. و چون سلطان برنشست و یك بانگ زمین برفت ابر درهم كشید و باد برخاست و برف و دمه در ایستاد. خندهها كردند.

 

 

سلطان خواست كه باز گردد، خواجه امام(عمر) گفت پادشاه دل فارغ دارد كه همین ساعت ابر باز شود و در این پنج روز هیچ نم نباشد. سلطان براند ابر باز شد و در آن پنج روز هیچ نم نبود و كس ابر ندید.) این پیش گویی ظاهرا در شصت وهفتمین سال از زندگی خیام صورت گرفته است. در فاصله شانزده سال آخر عمر حكیم كمتر اطلاعی از زندگی وی در دست است.

 

خیام ظاهرا كماكان به مطالعه وتدریس مشغول بوده و بویژه كتابهای فلسفی ابوعلی سینا را، كه او را استاد خود میدانسته است، عمیقا مطالعه و بررسی میكرده است. تنها روایت موثقی كه در طی این مدت در دست است از نظامی عروضی است كه پیشگویی معروف حكیم خیام را در مورد منزلگاه ابدیاش نقل كرده است.(5) حكیم عمر خیام فقیه، فیلسوف، ریاضیدان و منجمی بزرگ بود. وی بیشتر عمر خود را در تدریس ریاضیات وفلسفه گذراند و اكثر آثار ابوعلی سینا را مطالعه نمود و یكی از خطبههایمعروف ابن سینا در باب یگانگی خداوند متعال را نیز از عربی به فارسی برگرداند.

 

وی اگرچه در حال حاضر بیشتر به سبب رباعیات شیرینش معروف گشته است ولی چندان شعر و شاعری را جدی نمیگرفت و شاید تا حدودی نیز شأن خود را بالاتر از پرداختن به سرایش شعر میدانسته است. مورخان با وجود اینكه استعداد و نبوغ حكیم را در علوم مختلف اعم از عقلی و نقلی و ریاضی ونجوم ستودهاند ولی وی را در تعلیم و انتشار دانش ژرفی كه در سینه خود داشته بخیل دانستهاند و از قرار معلوم حكیم چندان توجهی به تربیت شاگردان برجسته و نگارش كتابهای علمی نداشته است. البته بسیاری از دانشمندان فعلی با بررسی شخصیت و آثار و افكار این فیلسوف بزرگ شرایط سیاسی و اجتماعی دوره سلجوقیان و مخالفت علمای سنی مذهب و قشری متعصب با افكار فلسفی را دلیل عمده عدم رغبت حكیم خیام به نگارش اندیشههای عمیق درونی او دانستهاند.

 

 

افكار و اندیشههای خیام بویژه در علم ریاضی در دو مبحث مجزا تحت عنوان ((نظریات ریاضی حكیم خیام (جبر، هندسه)، و نظریات حكیم عمر خیام و غیاث الدین كاشانی، در علم حساب و محاسبات عددی)) مورد بحث قرار گرفته است، از این جهت بررسی دانش والای وی در علم پیچیده ریاضی در این بخش ضرورت چندانی ندارد. بزرگترین فعالیت نجومی حكیم عمر خیام محاسبه و تعیین جدول موسوم به تقویم جلالی بود كه در سال 476 ه.ق به دستور سلطان جلال الدین ملكشاه سلجوقی مأمور انجام آن گشت و به همراهی گروهی از دانشمندان مطالعاتی درخصوص تأسیس رصدخانهای بزرگ انجام داد.

 

وی سپس حاصل مطالعات خود و سایر دانشمندان را به خدمت شاه بدین گونه ارائه نمود كه به علت اینكه در حركات كواكب به مرور ایام تفاوتهای فاحش پدید میآید هر سی سال یك بار باید رصدی انجام گیرد و این امر به جهت سپری شدن عمر وی و دیگر اعضاء این هیئت مطالعاتی امكان پذیر نیست.

 

از این روی به پیشنهاد خیام قرار بر آن شد كه تاریخی وضع گردد كه اول سال آن در هنگام اعتدال ربیعی یعنی در هنگامی كه آفتاب به اول برج بره وارد نشود قرار گیرد و كبیسههای لازم به گونهای وضع شوند تا اول سال همواره در یك موقع باشد و به مرور زمان تغییر نیابد و نام ملكشاه نیز كه بر این تاریخ قرار میگیرد ابدی شودحكیم در فلسفه اسلامی و فلسفه یونانی نیز تبحر خاصی داشت و اصول پیچیده فلسفه یونانیو افكار وعقاید علماء بزرگ یونان را با زبانی ساده به شاگردان خود میآموخت. خیام در فلسفه دارای بینش ژرفی بود و معتقدات دینی خود را نیز با همین بینش مورد بررسی قرار میداد.

 

 

در اشعار خیام كه سالها پس از مرگ او منتشر شدافكار فلسفی او كه تصویری روشن و شفاف از پویندهای شك اندیش، آگاهی ناخرسند از محدودیتهای روش علمی،عالمی كه به عبث در جستجوی یافتن تبیین عقلی تناقضات زندگی و مرگ و آفرینش و انهدام و تركیب و گسیختگی و وجود و عدم میباشد به خوبی جلوهگر است.

 

بعضی از دانشمندان معتقدند برخی از عقاید فلسفی خیام همچون شك درباره وجود خدا و جهان دیگر و بقای روح و قیامت ذهن این فیلسوف را از یقین مذهبی باز میداشت و لذا دردوره حیات خویش مورد تنفر و حتی تكفیر فقها و علماء بود. علاوه بر علماء قشری و متعصب، عرفا و صوفیان زمان خیام نیز علیرغم برخی تشابهات فكری تمایل چندانی به او نداشتند. بعدها پس از مرگ خیام و انتشار برخی رباعیات منسوب به او شك و بدبینی صوفیان و عرفای مشهوری همچون نجمالدین دابه (فوت در سال 654ه.ق) و فرید الدین عطار نیشابوری (537 ـ617 ه ق) نیز علیه خیام برانگیخته شدو آنان وی را دانشمندی دانستند كه در تمام زندگیش عقل را بر كشف و شهود ترجیح میداد.

 

با وجود اینكه شهرت فعلی خیام بیشتر به سبب اشعار زیبا و عرفانی او بویژه رباعیات منسوب به وی است ولی ظاهرا حكیم وقت بسیار كمی از زندگی پر بركت خویش را صرف سرایش شعر و شاعری نمود و همانگونه كه اشاره شد شاید سرودن شعر را دون مقام والای علمی خویش میدانست. اشعاری كه از وی برجای مانده است بیشتر در قالب رباعی و بصورت دو بیتیهایی ساده و كوتاه است كه بدور از هرگونه فضل فروشی و تلاش برای لفاظی،عمیقترین اندیشهها و معانی فلسفی متفكری بزرگ و وارسته را در مقابل اسرار عظیم آفرینش به تصویر كشیده است. مضمون عمده اشعار منسوب به خیام همچون عقاید فلسفی وی توجه به مرگ و فنا، شك و حیرت، افسوس از گذر عمر و… است.

 

اشعار فعلی منسوب به خیام بیش از هزار رباعی را در بر میگیرد ولی اكثر محققان تنها 100 رباعی را از آن شاعر دانسته و سایر اشعار را اگرچه تفاوت چندانی با رباعیات واقعی خیام ندارند سروده برخی از شاعران وعارفان زمان وی و اندكی پس از مرگ خیام دانستهاند كه بدلیل گستاخی و زیادهروی در ابراز عقاید فلسفی خود این رباعیات را به حكیم خفته در خاك نسبت داده و خود را از مجازاتهای سخت احتمالی كه ممكن بود دامن گیرشان شود رهانیدهاند. رباعیات خیام در قرن نوزدهم توسط ادوارد فیتز جرالد شاعر بزرگ انگلیسی و در نهایت هنرمندی به زبان انگلیسی ترجمه شد و مورد استقبال شدید محافل علمی و ادبی اروپا قرار گرفت به صورتی كه رباعیات خیام در مدتی كوتاه به زبانهای ایتالیایی، روسی، فرانسوی، آلمانی، عربی، تركی و ارمنی و اسپانیایی نیز ترجمه شد و این دانشمند ایرانی شهرتی جهانی یافت.

 

 

جدیدترین مطالب سایت