شعری زیبا از اشعار مجتبی سپید

مجموعه : شعر و ترانه
شعری زیبا از اشعار مجتبی سپید

شعری زیبا از اشعار مجتبی سپید

 

 

شعری زیبا از اشعار مجتبی سپید

این منم ؛ خون جگر از بدِ دوران خورده

مرد رندی که رکب های فراوان خورده   !

غم ویرانی خود را به چه تشبیه کنم ؟

فرض کن کوهِ شنی طعنه ی طوفان خورده !

عشق را با چه بسازد ، به کدامین ترفند ،

شاعری که همه ی عمر غمِ نان خورده ؟

چه به روز غزل آمد که همه منزوی اند

قرعه بر معرکه‌ی معرکه گیران خورده

دشتمان گرگ اگر داشت ، نمی نالیدم

نیمی از گله‌ی ما را سگ چوپان خورده !

جرم من ، فاشِ مگوهاست وَ حکمم سنگین

چه کند شاهدِ سوگند به قرآن خورده ؟

شعر هم عقل ندارد که در این شهرِ شعور ،

گذرش بر من دیوانه ی دوران خورده … !

 

شعری زیبا از اشعار مجتبی سپید

مجتبی سپید

 

جدیدترین مطالب سایت