داستان کوتاه فرق است بین دانستن تا توانستن

مجموعه : داستان جالب
داستان کوتاه فرق است بین دانستن تا توانستن

داستان کوتاه فرق است بین دانستن تا توانستن

 

وقتی کریستف کلمب از سفر معروف و پرماجرایش برگشت، ملکه‌ی اسپانیا به افتخارش مهمانی مفصلی ترتیب داد.

 

درباریان که سر میز ناهار حاضر بودند با تمسخر گفتند:
کاری که تو کرده‌ای هیچ‌کار مهمی نیست. ما نیز همه می‌دانستیم که زمین گرد است و از هر سویی بروی و به رفتن ادامه دهی، از آن سوی دیگرش برمی‌گردی.

 

 ملکه‌ی اسپانیا پاسخ را از کریستف کلمب خواست،

کریستف تخم مرغی را از سر میز برداشت و به شخص کناری خود داد و گفت:

این را بر قاعده بنشان !
او نتوانست. تخم مرغ دست به دست مجلس را دور زد و از راست ایستادن و بر قاعده نشستن ابا کرد.

 گفتند: تو خودت اگر می‌توانی این کار را بکن!

 کریستف ته تخم‌مرغ را بر سطح میز کوبید، ته آن شکست و تخم مرغ به حالت ایستاده ایستاد.

 

همگی زدند زیر خنده که ما هم این را می‌دانستیم. گفت: آری شاید می‌دانستید اما انجام ندادید، من می‌دانستم و عمل کردم.

 

 زندگی پر است پر آدم هایی که می‌گویند من هم می‌توانم فلان کار را انجام  فلان جور باشم و…

اما فقط تعداد اندکی عمل می‌کنند، و موفق می‌شوند!

 

کریستف کلمب سوداگر و دریانورد اهل جنُوا در ایتالیا بود که بر حسب اتفاق قاره آمریکا را کشف کرد. او که از طرف پادشاهی کاستیل (بخشی از اسپانیا) مأموریت داشت تا راهی از سمت غرب به سوی هندوستان بیابد، در سال ۱۴۹۲ میلادی با سه کشتی از عرض اقیانوس اطلس گذشت اما به جای آسیا به آمریکا رسید. کلمب هرگز ندانست که قاره‌ای ناشناخته را کشف کرده است.

 

کریستف کلمب از چهره‌های بحث برانگیز تاریخ است. برخی – از جمله اکثر سرخ‌پوستان آمریکا – او را مسئول مستقیم یا غیرمستقیم کشتار ده‌ها میلیون نفر از مردم بومی و عامل استثمار آمریکا از سوی اروپا می‌دانند؛ در حالیکه دیگران وی را به خاطر نقش مؤثری که در گسترش فرهنگ و تمدن غرب ایفا کرد می‌ستایند.

 

جدیدترین مطالب سایت