شوخی های باحال و جدید شبکه های اجتماعی

شوخی های باحال و جدید شبکه های اجتماعی

 

1- در نگاه شتر یک حسرتی هست انگار که یک تست بیشتر می زد، صنعتی شریف قبول می شد

 

2- چند ترمه می رم کلاس زبان انگلیسی. تو این چند وقت فهمیدم زبان دونستن فقط به درد مکالمه با خارجی ها نمی خوره بلکه با فرهنگ و دانش اون ها هم آشنا می شی.

 

مثلا فهمیدم تو خارج فقط اسکول ها می رن مدرسه. واسه همین به مدرسه می گن اسکول. اگه چیز جدیدی یاد گرفتم حتما بهتون می گم

 

3- یکی از دلایلی که سرخ پوستا همیشه به قطارها حمله می کردن این بوده که دود قطار تو زبون اونا فحش محسوب می شده

 

4- از یه جا به بعد می فهمی «علم بهتر است یا ثروت» فقط برای اونایی بود که حق انتخاب داشتن

 

5- تو فیلمای ایرانی از تصادف فقط صداش میاد

 

6- روزی زنی تصمیم گرفت همه مشکلاتش رو به دریا بسپاره اما هر کاری کرد، شوهرش سوار قایق نشد

 

7- آقا یه جوری بهانه بیارین که آدم حس نکنه به شعورش توهین شده

 

8- حالا بعد از مرگمون ازمون می پرسن زندگی خود را چگونه گذراندید؟ ما هم جواب می دیم همه عمرمون نشستیم پشت کامپیوتر منتظر موندیم تا دانلود شه!

 

9- کاش هر کسی رو که نصیحت می کردن مثل معاینه فنی یه برچسب روش می زدن که قبلا نصیحت شده. دیگه در مورد اون موضوع باهاش حرف نزنید

 

10- طرف برادرشو نصیحت می کرد می گفت بعد از ازدواج اقتدار داشته باش مثل من. دیشب به زنم گفتم من ساعت 11 آب گرم می خوام.

 

اونم رأس ساعت 11 آب گرم رو آماده کرد. داداشش گفت حالا اون موقع آب گرم می خواستی چیکار؟ گفت چون نمی تونم با آب سرد ظرف بشورم، پوستم حساسه

 

11- ته دیگ یه غذاست. سیب زمینی هم یه غذاست. ماکارونی هم باز یه جور غذاست اما ته دیگ سیب زمینی ماکرونی یه روش زندگیه

 

12- غذا مثل گلوله است، تا خوردی باید بیفتی

 

13- فکر کنم یکی با برگ برنده من دلمه درست کرده

 

14- نحوه پسته خوردن ایرونی جماعت: همزمان یکی در دهان، یکی در دست و یکی هم تحت نظر

 

15- ساعت 5 صبح برام sms اومده، با چه زحمتی از زیر پتو اومدم بیرون موبایلمو برداشتم می بینم نوشته قالیشویی شربت اوغلی شعبه دیگری ندارد! انقدر خوشحال شدم که نگو

 

16- من وقتی به دنیا اومدم باهوش بودم ولی درس و مدرسه خرابم کرد

 

17- دیشب اینترنتم قطع بود کلی کار کردم. ظرفا رو شستم، خونه رو هم جارو کشیدم. دیگه کم کم داشتم دوتا بچه آفریقایی رو به فرزندی قبول می کردم که نتم وصل شد

 

18- علم بهتر است یا ته دیگ ماکارونی؟ مرده شور علم رو ببرن که با هر چی مقایسه اش می کنم کم میاره

 

19- آخرش نفهمیدیم ما مردا همه مون مثل همیم یا یکی از یکی بدتریم؟

 

20- اونایی که تو خونشون یه کیف قدیمی داغون هست که همه مدارک و سندها رو توش نگه می دارن، لایک کنن همدیگه رو بشناسیم

 

21- رفته بودیم سینما فیلم اکشن. دو نفر تو آشپزخونه داشتن همدیگه رو با قمه و اره برقی می زدن. بعد ری اکشن دختر ردیف جلویی: وای چه کابینت های قشنگی!

 

22- ریاضی عزیز. قبول کن که X رفته و هرگز برنمی گرده. انقدر از ما نخواه که برات X رو پیدا کنیم. به زندگی بدون اون عادت کن

 

23- کاش می شد وقتی بعضیا خیلی خوب و مهربون می شن بهشون تافت بزنی همون جوری بمونن. یا حداقل بهشون پیف پاف بزنی تو همون حالت، در اوج بمیرن

 

24- به یارو میگن: اگه به انگلیسی بخوای به کسی بگی بیا اینجا چی می گی؟

یارو: کام هیر

میگن آفرین چه خوب بلدی

میگن اگه بخوای بگی برو اوجا چی می گی؟

میگه: اول خودم می رم اونجا بعد میگم کام هیر

 

25- به بابام زنگ زدم می گم تصادف کردم الان بیمارستانم. می گه خب حالا یه دونه از جون هات کم شد. هنوز مونده گیم اور شی از دستت راحت شیم. فکر کنم منو از تو سطل ماست پیدا کردن

 

26- رفتم سوپرمارکت یه چیپس گرفتم، رفتم بیرون، یارو گفت: کجا؟

گفتم: الکی مثلا پولشو دادم

گفت: بیا، رفتم جلو یه دونه محکم زد تو دهنم تا یه ربع صدا زودپز می دادم! گفت: الکی مثلا بقیه پولتو بهت دادم

ملت خیلی بی اعصاب شدنا

 

27- یعنی وضعیت یه جوری شده وقتی می خوای با کسی حرف بزنی قبلش باید بگی می دونم تو از من بدبخت تری، صبر کن من اول حرف بزنم، بعد تو شروع کن

 

28- هیچ وقت امیدت رو از دست نده. کپک هرگز فکر نمی کرد پنی سیلین بشه

 

29- بایای من هر وقت قبض برق زیاد می یاد می ندازه گردن لامپ مودم من

 

 

تهیه و تنظیم : مجله تالاب

 

 

جدیدترین مطالب سایت