فرهنگ لغت طنز ایرانی !

فرهنگ لغت طنز ایرانی !

معنی طنز کلمات ایرانی را در اینجا بدانید !

 

سنجاق قفلي : تنها قفلي كه بدون كليد باز مي شود

 

 

 

مرد مجرد : كسي كه هنوز عيوبي دارد كه خود نمي داند

 

 

 

معجزه : دختر خانمي كه زنگ آخر جيم شود و به سينما نرود

 

 

 

موش : خانم هايي كه نصفه شب به جيب شوهر هايشان شبيخون مي زنند

 

 

 

هالو : شوهري كه دستكش ظرفشويي را بجاي اندازه دست خودش اندازه دست خانم بخرد.

 

 

ادب : يعني كمك به يك خانم زيبا در عبور از خيابان حتي اگر به كمك احتياج نداشته باشد

 

 

 

ازدواج : قمار زندگي است و در قمار برد با كسي است كه بيشتر تقلب كند

 

 

 

الكل : مايه گرانبهايي كه همه چيز را محفوظ نگاه مي دارد مگر اسرار را

 

 

 

اوراقچي : تنها موجودي كه زنها را بهترين رانندگان دنيا ميدان

 
 

ايده آل : شوهري كه بتواند با زنش بهمان دقت و ملايمتي كه در مورد تازه اش دارد رفتار كند

 

 

 

زوج ايده آل : شوهر كر و زن لال

 

 

 

بوسه : تصادفي كه فقط يك سيلي به آدم ضرر مي زند

 

 

 

بيست سالگي : دوراني كه پسر ها دنبال معشوقه مي گردند دختر ها دنبال شوهر

 

 

 

چشم : عضويكه چشم چرانها با آن ارتزاق مي كنند

 

 

 

خسيس : كسي كه وقتي خانه اش آتش مي گيرد براي اينكه پول تلفن ندهد تا اداره آتش نشاني بدود

 

 

 

خوش بين : مردي كه تصور كند وقتي زني پاي تلفن خداحافظي كند گوشي را خواهد گذاشت

 

 

 

دست : عضوي كه در سينما نزد بند نمي شود

 

 

 

دوران تجرد : دوراني كه معمولا براي مردها بعد از ازدواج شروع مي شود

 

 

 

رفيق : كسي كه هميشه به شما مقروض است

 

 

 

سوءظن : سعي در دانستن چيزيكه بعدا” انسان آرزو مي كند اي كاش آنرا نمي دانست

 

 

 

سينما : جايي كه پشت سر شما حرف مي زنند

 
 

عشق : دردسري كه براي فراموش كردن آن بايد تازه تري پيدا كرد

 

 

 

سرخ پوست : مرد خوشبختي كه وقتي زنش اورا مي بوسد صورتش ماتيكي نمي شود

 

 

تهیه و تنظیم : بخش سرگرمی تالاب

 

 

 
جدیدترین مطالب سایت