شعر کوتاه نقابی از لبخند

مجموعه : عاشقانه
شعر کوتاه نقابی از لبخند

هنوزهم دنیا با من سر ناسازگاری دارد


هنوز هم ساز ناکوک  می نوازد


و من تنها و بی هیچ پناهی


می رقصم باهرسازَش


چون مترسکی تنها درمیان مزرعه


و لبان این مترسک مثل همیشه پر از لبخند است


و چشمانش


مات نگاه می کند بدون هیچ احساسی


نه خشم نه عشق نه شادی نه نفرت


گویی میخواهد بگذرد وتمام شود


به امید روزی است که از پا بیافتد


ومزرعه دارتن فرسوده اش را


درگوشه ای رها کند

 

تهیه و تنظیم : تفریح و سرگرمی تالاب

جدیدترین مطالب سایت