شعر سرودن

شعر سرودن

روزی محتشم کاشانی به دیدن پدر حکیم شفایی می رود.حکیم که از کودکی در سرودن شعر مهارت داشت شعری از خویش برای محتشم می خواند.

 

محتشم می گوید: اشعارش مثل گرمک اصفهان است که به ندرت شیرین در می آید.

 

شفایی جواب داد: الحمدلله که مثل گرمک کاشان نیست که هیچ شیرین درنمی آید!

 

تهیه و تنظیم : تفریح و سرگرمی تالاب

جدیدترین مطالب سایت