داستان جالب عاشق شدن بازیگر مشهور ایرانی

مجموعه : اخبار چهره ها
داستان جالب عاشق شدن بازیگر مشهور ایرانی

داستان جالب عاشق شدن بازیگر مشهور ایرانی در اتوبوس

با پخش مجدد برنامه «دورهمی» و حضور بازیگر جوان در این قسمت گپ گفت جالبی را با مهرام مدیری  داشته اند و حالا بخشی از این گفتگو را برای شما عزیزان بازگو می نماییم با ما در سایت تالاب باشید با بهترین ها

در جدیدترین قسمت از برنامه دورهمی به کارگردانی مهران مدیری ، یکی از بازیگران مشهور ایرانی یعنی مجید واشقانی دعوت بود. وجید واشقانی به گزارش تالاب  در این برنامه ماجرای عجیب عاشق شدنش در اتوبوس را عنوان کرد .

به گزارش تالاب مجید واشقانی بازیگر تلویزیون با حضور در برنامه «دورهمی» از تجربیات کاری خود و علاقه‌اش به کار کمدی گفت.

به گزارش تالاب واشقانی بازیگر تلویزیون شامگاه پنجشنبه ۱۳ آبان ماه مهان برنامه «دورهمی» بود.در ابتدای گفت‌وگو واشقانی درخصوص دلیل زیاد بازی کردن در سریال‌های پلیسی گفت: «خیلی اتفاقی بوده است، من پشت سرهم نقش پلیسی بازی نکرده‌ام بلکه سریال‌ها پشت هم پخش شدند.»

داستان جالب عاشق شدن بازیگر مشهور ایرانی

داستان جالب عاشق شدن بازیگر مشهور ایرانی

او درباره دیده شدنش با مجموعه «مسیر انحرافی» توضیح داد: «آن کار فازی کمدی، فانتزی داشت و در میانه سریال هم مشکلاتی بر سر فیلمنامه پیش آمد، ولی برای من خوب بود و من دیده شدم.»

واشقانی درباره بازی در کارهای کمدی گفت: «بعد از «مسیر انحرافی» با اینکه علاقه بسیار زیادی هم به این نوع کار دارم ولی دیگر کار کمدی نکردم، شاید چون فیلمنامه خوبی به من پیشنهاد نشد. از نظر من ما سه گروه کمدی خوب در ایران داریم، گروه آقای مدیری، رضا عطاران و محسن تنابنده، که من در مقابل این افراد کار نابلد هستم.»

این بازیگر ۳۵ ساله درباره عاشق شدن و ازدواج گفت: «ازدواج نکرده ام، ولی ۱۵ سال پیش در اتوبوس در مسیر تهران به شمال عاشق شدم.»او در خصوص ویژگی‌های همسر آینده‌اش افزود: «نمی‌دانم، فکر کردن درباره‌اش برایم مانند کابوس است، دوست دارم مانند خودم تلخ و جذاب باشد.»

واشقانی درباره ادامه روند کاری‌اش در سینما Cinema و تلویزیون گفت: «خیلی درگیر این مدیوم نیستم که کدام را انتخاب کنم، من با تلویزیون دیده شده‌ام و احساس هم نفسی با مردم را دارم و برایم فرقی نمی‌کند.»

این بازیگر در پایان درباره علاقه اش به روانشناسی گفت: «من از ابتدا ریاضی و مهندسی را دوست نداشتم و به اصرار مادرم مهندسی متالوژی خواندم، بسیار علاقه به روانشناسی داشتم و هنوز هم کتاب‌هایی در این حوزه مطالعه می‌کنم.» او در پایان تابلوی خطاطی عموی خود را به موزه «دورهمی» اهدا کرد.

 

جدیدترین مطالب سایت