خانه را از نو بسازیم

خانه را از نو بسازیم

فرقی نمی‌کند متعلق به خانواده تک سرپرست هستیم یا خانواده کامل؛ مهم آن است که بتوانیم با رفتارمان، با جمع بزرگ یا کوچک خانواده «کاشانه‌ای گرم» بسازیم. برای این کار به چند کلید نیاز داریم:

 

از وجود هم لذت ببریم: به قول رابی بوچ – یکی از مشاوران طراز اول اروپایی – مهم نیست ما چند نفریم، مهم آن است که وجود و حضور یکدیگر را احساس کنیم و از بودن در کنار هم لذت ببریم. به عقیده او همین که والدین منتظر بازگشت فرزندشان هستند یا فرزندان در انتظار بازگشت والد یا والدین، یا زن و شوهر برای بودن در کنار هم لحظه شماری می‌کنند، زندگی شکل‌گرفته و به زیباترین شکل خود در جریان است. خانواده یعنی احساس لذت از کنار هم‌بودن و لحظه شماری برای بازگشت دیگری به خانه.

 

داستان‌ها را بشنویم: خانواده زمانی به مکانی امن تبدیل می‌شود که بدانیم کسی در خانه هست که حرفمان را بشنود و غم‌مان را سبک کند. برای رسیدن به این آرامش کافی است حرف همدیگر را «بشنویم» و راهی برای حل مشکلات بیابیم. تقسیم‌کردن شادی‌ها هم مهارتی است که باید به آن توجه کنیم. در یک کلام «غم و شادی» را با هم تقسیم کنیم. با یادگرفتن این مهارت‌ها، دیگر همخانه ما برای تقسیم‌کردن غم و شادی‌هایش به دنبال گوشی شنوا بیرون از منزل نمی‌گردد.

ركن های اصلی را فراموش نكنیم: رابطه صمیمی، دوستانه، منطقی و عاشقانه زن و شوهر، باعث تحکیم روابط زناشویی آنها می‌شود. رابطه درست بین زن و شوهر خود به‌خود بسیاری نکات را به فرزندان می‌آموزد و کانون خانواده را به مکانی امن تبدیل می‌کند. در خانواده‌های تک‌سرپرست، این رابطه به شکلی دیگر می‌تواند بین پدر یا مادر و فرزندان برقرار شود. به عبارتی، زمانی که ارکان خانواده (زن و شوهر در خانواده کامل و پدر یا مادر در خانواده‌های تک‌سرپرست) از شرایط روحی- روانی مناسبی برخوردار باشند، می‌توان به سلامت و موفقیت آن خانواده مطمئن بود.

 

با هم باشیم: تمرین باهم‌بودن را می‌توانیم از سفره گرم و صمیمی شروع کنیم. هدف، در کنارهم‌بودن به هر شکل ممکن است.

 

مهارت‌های فوق برنامه را کم کنیم: اینکه فرزند ما به انواع و اقسام مهارت‌ها مسلط باشد، اصلا بد نیست، به شرط آنکه آموختن این مهارت‌ها او را از خانواده دور نکند. کودکی که نتواند ساعتی با والدین‌اش باشد و با آنها صحبت کند، با آنها غریبه می‌شود. نادیده‌گرفتن نیاز کودک به حضور در منزل و بودن در کنار والدین، او را به انواع اختلالات روحی- روانی دچار می‌کند.

 

مراسم را فراموش نکنیم: یکی از راه‌های برقراری ارتباط صمیمی با اعضای خانواده، به یاد داشتن و برگزاری مراسم مختلف است. جشن تولد، سالگرد ازدواج، مراسم آیینی و سنتی و… همگی شیوه‌هایی برای ابراز محبت و در نتیجه نزدیکی بیشتر ما با هم است. هم‌خانه ما باید محبتمان را ببیند، حتی اگر خانواده مافقط از 2 نفر تشكیل می شود.

 

گاهی دیگران را نادیده بگیریم: خیلی از تصمیم‌گیری‌ها و برنامه‌ریزی‌های خانوادگی ما تحت‌تاثیر حرف و سخن دیگران، هر لحظه تغییر می‌کنند و همین مسئله باعث کلافگی و سردرگمی ما می‌شود. این مسئله به ویژه برای خانواده‌های تک‌سرپرست، گاهی به معضلی جدی تبدیل می‌شود و آنها را مجبور به فاصله‌گرفتن از جامعه و حتی اقوام نزدیک می‌کند؛ بنابراین اگر به درستی عملی که انجام می‌دهیم مطمئن هستیم، به نظرهای نادرست و مغرضانه دیگران اهمیت ندهیم و آن‌طور که می‌دانیم تصمیم بگیریم و رفتار کنیم.

 

 

اگر دیگران بگذارند

 

هرچند قصد نداریم در اینجا به مباحث اجتماعی بپردازیم اما دیدگاه اجتماع و رفتارهای فردی و اجتماعی هریک از ما در مقابل خانواده‌های تک‌سرپرست، عاملی مزاحم، مخرب و آسیب‌رسان است؛ به این معنی که همپا با تلاش خانواده‌های تک سرپرست برای حضور در اجتماع و تاییدشدن از سوی جمع، دیدگاه اجتماع هم باید تغییر کند.

 

این نکته به ویژه درباره خانواده‌هایی که مادر و دختر با هم زندگی می‌کنند، به وضوح دیده می‌شود. در واقع نباید هیچ تفاوتی بین نیازها، حقوق، جایگاه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خانواده‌های تک‌سرپرست و کامل قائل بود. به همان نسبت که ترحم و دلسوزی بیجای ما می‌تواند مخرب و آسیب‌رسان باشد، دیدگاه‌های متحجر و نادرست ما نیز می‌تواند مخرب و آزاردهنده باشد. کافی است کمی انسانی‌تر بیندیشم.

 

و در نهایت اینکه آنچه می‌تواند خانواده را به کانونی باثبات و محکم تبدیل کند و آن را به‌سوی تعالی و ترقی سوق دهد، رفتار و عملکرد تک‌تک اعضای آن است. به عبارتی، زندگی – چه در خانواده‌های تک‌سرپرست و چه کامل – می‌تواند همواره شاد و آرام باشد؛ اگر هریک از اعضای آن به سهم خود برای رسیدن به این جایگاه تلاش کنند.

جدیدترین مطالب سایت