برکات یاد مرگ برای انسان

مجموعه : مذهبی و دینی
برکات یاد مرگ برای انسان

برکات یاد مرگ برای انسان

 

مرگ چیزیس طبیعی که هر انسانی باید تجربه کند و چه خوب است انسان خودش را برای مرگ اماده کرده باشد…

 

یاد مرگ در فرهنگ علوی به محرومیت انسان از بهره‌های طبیعی منجر نمی‌شود؛ بلکه او را بیشتر بر آن می‌دارد که از دنیا و هر آن‌چه در آن است، برای ساختن زندگی مطلوب و کسب رضایت محبوب بهره گیرد و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکند. در اندیشه علوی، انسان هم دنیا و هم آخرت را دارد. داشتن دنیا برای به دست آوردن آخرت است؛ یعنی دنیا بهای آخرت است و سرمایه به دست آوردن آن. امام (علیه السلام) می‌فرماید:

 

«وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ الْمُتَّقِینَ ذَهَبُوا بِعَاجِلِ‏ الدُّنْیَا وَ آجِلِ الْآخِرَةِ فَشَارَكُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی دُنْیَاهُمْ وَ لَمْ [یُشَارِكْهُمْ أَهْلُ‏] یُشَارِكُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی آخِرَتِهِمْ سَكَنُوا الدُّنْیَا بِأَفْضَلِ مَا سُكِنَتْ وَ أَكَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُكِلَتْ فَحَظُوا مِنَ الدُّنْیَا بِمَا حَظِیَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ وَ أَخَذُوا مِنْهَا مَا أَخَذَهُ الْجَبَابِرَةُ الْمُتَكَبِّرُونَ ثُمَّ انْقَلَبُوا عَنْهَا بِالزَّادِ الْمُبَلِّغِ وَ الْمَتْجَرِ الرَّابِحِ أَصَابُوا لَذَّة؛

 

و بندگان خدا بدانید که پرهیزگاران ـ مردند و ـ بر دنیای گذرا و آخرت آنان شرکت نداشتند. در دنیا زیستند هر چه نیکوتر و نعمت دنیا را خوردند هر چه بهتر. پس از دنیا چون نازپروردگان نصیب بردند و چون سرکشان نعمتش را خوردند. سپس از این جهان رخت بربستند با توشه‌ای که به مقصدشان رساند و سودایی که سودشان را فراهم آورد. در دنیا طعم لذت زهد چشیدند و یقین کردند که فردا در آخرت، همسایه خدا گردند. دست دعای آنان برنتابد و بهره‌شان از لذت کاهش نیابد».(1)

 

مرگ‌اندیشی، ترمز زندگی است برای وقتی که جزر و مد وسوسه‌ها و خواسته‌‌های دل، از کنترل آدمی خارج می‌شود. هنگامی که آدمی برای بینش و ارزش خویش و پندار و رفتار خود دست به انتخاب می‌زند، یاد مرگ است که او را به سویی می‌کشاند که آخرت را در نظر گرفته و برای آن، کار کند. امام(علیه السلام) از ویژگی مرگ چنین یاد می‌کند:

 

«أَلَا فَاذْكُرُوا هَاذِمَ‏ اللَّذَّاتِ‏ وَ مُنَغِّصَ الشَّهَوَاتِ وَ قَاطِعَ الْأُمْنِیَاتِ عِنْدَ الْمُسَاوَرَةِ لِلْأَعْمَالِ الْقَبِیحَةِ وَ اسْتَعِینُوا اللَّهَ عَلَى أَدَاءِ وَاجِبِ حَقِّهِ وَ مَا لَا یُحْصَى مِنْ أَعْدَادِ نِعَمِهِ وَ إِحْسَانِه‏؛

 

هان! بر هم زننده لذات، تیره کننده شهوت‌ها و برنده آرزوها را به یاد آرید، آن هنگام که به کارهای زشت شتاب می‌آورید و از خدا یاری خواهید، بر گزاردن واجب او ـ چنان که شاید ـ و نعمت و احسان او که به شمار نیاید».(2)

 

وقتی آدمی همواره به یاد مرگ باشد، نسبت به آن شناخت پیدا کرده و به حیات پس از مرگ یقین پیدا می‌کند. آنگاه دیگر مرگ را نابودی نمی‌پندارد و زندگی را به سال‌های زیستن در این دنیا محدود نمی‌داند؛ بلکه دنیا را مقدمه زندگی ابد، مرگ را وسیله انتقال به آخرت و خود را مسافری می‌داند که سرمایه‌اش، عمرش است. او زندگی را همانند رودخانه‌ای می‌پندارد که به دریای ابدیت در مرحله زندگی جدید قیامت می‌پیوندد.(3)

 

این نگاه به مرگ، سبب می‌شود آدمی در انتخاب‌های خود دقت کند؛ زیرا می‌داند که در برابر همه آن‌ها پاسخگو خواهد بود. دشواری‌های زندگی را با آرامش سپری می‌کند؛ چرا که مقصد و بازگشت برای او مهم است، نه سختی‌های راه. وقتی مرگ به سراغ می‌آید، پریشان نمی‌شود؛ زیرا در طول زندگی درباره آن اندیشیده و برایش برنامه‌ریزی کرده است. با این اندیشه، از فرصت زیستن و زندگی در این دنیا بهره می‌جوید و آن را غنیمت می شمارد و تمام توان خود را برای شکوفا کردن پندار، کردار و گفتار خود به کار می‌گیرد. اگر آدمی با اندیشه در باب مرگ آن را برای خود ملموس و مأنوس سازد و برای گریز از آن به اقدامات جنون‌آمیز دست نزند، هم آرامش درونی خود و هم آرامش و صلح میان خود و دیگر هم‌نوعانش را به خود و دیگران بخشیده است؛ چرا که بسیاری از جنگ‌افروزی‌ها در اثر غفلت از مرگ و پذیرش آن از سوی انسان‌هاست؛ انسان‌هایی که خلأ این باور در وجود آن‌ها حتی هدف از بودنِ خودشان در این دنیا را نیز از یادشان زدوده است.(4)

 

پشتوانه اخلاق
در مکتب علوی غفلت از مرگ و بی‌توجهی به آن، بسیار زیان‌بخش است؛ آن‌گونه که انسان را به پستی و بی‌باکی و بی‌غیرتی می‌کشاند، قلب را می‌میراند و او را از هر حیوانی گمراه‌تر و فرومایه‌تر می‌کند. بالعکس یاد مرگ و عالم برزخ و قیامت، بهترین موعظه و سازنده‌ترین اندرز برای هر انسان است و توجه داشتن به آن باعث می‌شود انسان دیگر به فکر ظلم به خود یا دیگران نباشد؛ بلکه به سوی کارهای خیر و نیک گام بر‌دارد: «مَنِ‏ ارْتَقَبَ‏ الْمَوْتَ‏ سَارَعَ فِی‏ إِلَى الْخَیْرَات‏؛ آن کس که مرگ را انتظار می‌کشد، در نیکی‌ها شتاب می‌کند».(5)

 

حضرت در سخن هشدار دهنده دیگری می‌فرماید: «أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّی لَیَمْنَعُنِی‏ مِنَ اللَّعِبِ ذِكْرُ الْمَوْت‏؛ آگاه باشید به خدا سوگند که یاد مرگ مرا از شوخی و کارهای بیهوده باز می‌دارد».(6)

 

شناخت درست درباره مرگ که لازمه آن، شناخت صحیح زندگی است، مانع از شوخی و کارهای بیهوده می‌شود. منظور از شوخی در این کلام امام، مزاح درباره واقعیات نیست؛ زیرا شوخی در هر جا که ممکن است، امری مطلوب است و کم و بیش در محاورات پیشوایان دین نیز دیده می‌شود. مقصود آن است که بدانیم اگر زندگی دنیوی صرف‌نظر از زندگی اخروی و محاسبه اعمال در نظر گرفته شود و مرگ پایان زندگی باشد، زندگی جز مزاح و شوخی چیزی نیست و همه شئون زندگی، از جزئی‌ترین مسائل تا بزرگ‌ترین رویدادها در نظر ما بی‌ارزش جلوه می‌کند. بنابراین، این کلام امام(علیه السلام) قطعاً با توجه به عالم پس از مرگ و محاسبه اعمال است.(7)

 

انسان با مرگ‌اندیشی، به حیات جاودانه پس از مرگ پی می‌برد و در می‌یابد که پیش از حیات زودگذر حیات دنیوی باید متوجه حیات جاودان اخروی باشد؛ هم‌چنان‌که امام(علیه السلام) نیز می‌فرماید: «وَ مَا بَیْنَ‏ أَحَدِكُمْ‏ وَ بَیْنَ الْجَنَّةِ أَوِ النَّارِ إِلَّا الْمَوْتُ أَنْ یَنْزِلَ بِه‏؛ میان شما تا بهشت یا دوزخ، فاصله اندکی جز رسیدن مرگ نیست».(8) پس از مرگ، در عمل و توبه بسته می‌شود. پس هر که بمیرد، اگر در دنیا اطاعت و پیروی کرده باشد، به بهشت می‌رود و هر که نافرمانی کرده باشد، گرفتار دوزخ خواهد شد. وقتی آدمی ببیند بین او و بهشت و جهنم فاصله‌ای جز مرگ نیست، علایق دنیوی‌اش قطع و دوستی‌اش نسبت به دنیا زایل می‌شود.

 

جدیدترین مطالب سایت