پس‌لرزه‌های روانی تجاوزجنسی

مجموعه : زناشویی
پس‌لرزه‌های روانی تجاوزجنسی

تابستان ۱۲ سال پیش، حوالی همین روزها بود که غلامرضا خوشروی کوران کردیه که رسانه‌ها به او «خفاش شب» می‌گفتند، در تهران به دار مجازات آویخته شد. پس از اعدام او، بارها در مطبوعات کشورمان، روان‌شناسان به موضوع تجاوز و ریشه‌های آن از منظر روان‌شناسی نگاه کردند اما کمتر کسی از منظر قربانیان به این موضوع نگاه کرد و کمتر کسی کوشید تا به بازماندگان آن فاجعه کمک کند دوباره با ذهن و روانی سالم به زندگی برگردند. در دوازدهمین سالگرد اعدام خفاش آن شب‌های تهران، از دکتر حسین ابراهیمی‌مقدم، روان‌شناس و مدرس دانشگاه، خواسته‌ایم تا به آن موضوع قدیمی از این زاویه جدید، نگاه مجددی بیندازد…

 

 

آقای دکتر! اگر موافق باشید، بحث را به صورت کلاسیک از «تعریف» شروع کنیم.

 

بله، تجاوز جنسی در تعریف، عبارت است از  تجاوزی که منظورش صرفا آمیزش جنسی نیست و معمولا با قدرت جسمی یا به زور جسمی صورت می‌گیرد و بیشتر در اثر میل به سلطه‌جویی یا تحقیر فرد مورد تجاوز رخ می‌دهد و می‌شود گفت که بیشتر یک عمل خشونت‌آمیز است تا یک عمل جنسی.

 

با این اوصاف، فرد متجاوز باید شخصیتی پرخاشگر داشته باشد؛ درست است؟

 

به هر حال، یک رفتار جنسی طبیعی است ولی از طرفی، دارای حالت‌های ضد اجتماعی هم هست.در بیشتر موارد می‌بینیم که مرد تجاوزگر شخصی است که برای قربانی آشناست واکثر تجاوزهای جنسی از پیش طراحی می‌شوند و بیش از نیمی از آنها در منزل خود قربانی اتفاق می‌افتد.در برخی موارد (مخصوصا در مواردی که قربانی خردسال یا نابالغ است) شاید قربانی ابتدا گمراه شده و سپس مورد تجاوز قرار گیرد ولی اگر فرد قربانی تمایلی‌ نشان ندهد، به احتمال زیاد این عمل با زور و تصرف انجام می‌شود.

 

آیا روی تجاوزگران مطالعه‌ای روان‌شناختی صورت گرفته که بدانیم از نظر روان‌شناسی، آنها چه ویژگی‌هایی دارند؟

 

بله؛ بیشتر متجاوزان از لحاظ اجتماعی‌اقتصادی در رده‌ای پایین هستند و معمولا آدم‌هایی کم‌هوش، کم‌سواد و کم‌درآمد هستند. همان‌طور که گفتم بیشتر تجاوزها دارای نقشه قبلی هستند و در بسیاری از موارد از لحاظ آماری می‌بینیم که این امر با همسایگان رخ می‌دهد و عمدتا در شهر‌های بزرگ و شبانه اتفاق می‌افتد. به هر صورت، این عمل ممکن است در خیابان‌ها، در شب، در یک اتومبیل، در پارکینگ یا مغازه بزرگ، در آسانسور، راهروی ساختمان و یا موقعیت‌های دیگر که قربانی شانس کمتری برای فرار دارد، انجام گیرد. گاهی تجاوزگر با تظاهر به اینکه حامل چیزی است ممکن است وارد خانه یا آپارتمان قربانی ‌شود و …

 

 قربانیان تجاوز معمولا از چه گروه‌هایی هستند؟

 

هر کسی می‌تواند قربانی باشد؛ از کودکان و  بالغان مذکر گرفته تا سالمندان؛ اما زن بودن، جوان بودن، بیوه بودن، بی‌قید بودن و داشتن رفتاری اغواگرانه و نمایشی، احتمال وقوع این امر را افزایش می‌دهد.

 

 از لحاظ روانی آنچه خیلی مورد توجه روان‌شناسان است، این نکته است که بسیاری از قربانیان روی این قضیه سرپوش می‌گذارند؛ درست است؟

 

بله؛ واقعیت این است که در اکثر موارد، چنین اعمالی گزارش داده نمی‌شود زیرا در صورت بروز این مساله، انگ بدنامی روی آنها گذاشته می‌شود و در نتیجه مشکلات قربانی افزایش می‌یابد. به همین دلیل معمولا او ناراحتی خود را تحمل می‌کند. شاید هم نمی‌خواهد جنگ و نزاع و درگیری‌های خانوادگی و قومی اتفاق بیفتد و یا از اینکه فردی آشنا را به پلیس معرفی کند، بیم دارد. شاید می‌ترسد که آن فرد تحت تعقیب قرار گیرد، زندانی شود و یا آبروریزی کند و انتقام بگیرد و … لذا این افراد با وجود احساس شرمساری یا ناراحتی یا بدنامی ترجیح می‌دهند خود را پس بکشند؛ نه اینکه وارد ماجرایی شوند که احتمالا موجب سرافکندگی علنی شود.

 

خب، این مساله چه تبعاتی برای سلامت جسم و روان قربانی در پی دارد؟

 

ببینید؛ حدود یک‌سوم تجاوزها با کتک زدن همراه است وهر چه روابط یا آشنایی طرفین ماجرا نزدیک‌تر باشد، این ضرب و جرح به صورت وحشیانه‌تری رخ می‌دهد. به نظر می‌رسد زمانی که قربانی سعی می‌کند خودش را از دست تجاوزگر نجات دهد، باز هم صدمه می‌بیند و حتی احتمال خطر مرگ در این نزاع‌ها وجود دارد. اگر هم قربانی تلاش نکند، تجاوزگر تقویت می‌شود و چون قربانی رفتار تجاوزکارانه او را نمی‌پسندد، علاوه بر آسیب جسمانی ممکن است از لحاظ روانی هم آسیب ببیند. از اثرات دیگر تجاوز امکان بارداری است. طبیعی است که این حوادث می‌تواند بر زندگی و روابط زناشویی قربانی تاثیر بگذارد. گاهی قربانی توسط اعضای یک گروه جوان مورد تجاوز قرار می‌گیرد که این می‌تواند آسیب‌زاتر باشد. در نواحی مورد تجاوز گاهی ممکن است آسیب‌های جسمی از قبیل بریدگی‌ها و کبودی‌هایی دیده شود. تهوع و درد شکمی نیز رایج است. زنانی که تجاوز جنسی را تجربه کرده‌اند، این احتمال برایشان وجود دارد که در آینده به درد مزمن لگن خاصره، درد شکم، نشانگان دفع تحریک‌پذیر و بدکاری جنسی دچار شوند. خاطره تجاوزی که با آسیب جسمی همراه است، می‌تواند به بروز انواع بیماری‌ها در زنان منجر شود. به علاوه، قربانیانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند، با خطر ابتلا به بیماری‌های مقاربتی، از جمله ایدز مواجه می‌شوند. تقریبا همه زنان قربانی، تا حدی به اختلال هیجانی یا روانی دچار می‌شوند؛ حتی اگر ابتدا به آن واکنش نشان ندهندیااحساسات خود را انکار کنند و بکوشند به زندگی طبیعی خود ادامه دهند. در برخی موارد نیز آنها به خشم، ترس، احساس عدم امنیت، افسردگی، بی‌خوابی، کابوس، بیزاری از آمیزش جنسی و احساس بی‌حرمتی و فقدان کنترل نفس دچار می‌شوند.

 

 خب، این حالت‌های روانی تا کی ادامه پیدا می‌کند؟

 

این حالت‌ها ممکن است ماه‌ها یا حتی سال‌ها بعد از تجاوز ادامه پیدا کند و هر رویدادی که تجاوز جنسی را به یاد بیاورد یا قربانی را به این فکر بیندازد که او بر زندگی خود کنترلی ندارد، می‌تواند احساس‌های فوق را حتی بعد از آنکه دیگران فکر ‌کنند که او بهبود یافته است، راه‌اندازی کند و گاهی نیز این مساله به احساس گناه منجر می‌شود.

 

 ولی بسیاری از قربانیان ممکن است هیچ نقش و اختیاری از خودشان در این قضیه نداشته باشند؛ آیا این احساس گناه در آنها هم ممکن است دیده شود؟

 

واقعیت این است که حتی در چنین شرایطی نیز بسیاری از آنها ممکن است احساس ‌کنند خودشان به نوعی در این امر مسوول بوده‌اند؛ مثلا بعضی زنان قربانی شاید با خودشان بگویند اگر سرسنگین‌تر رفتار می‌کردم چنین نمی‌شد، یا اگر اطمینان حاصل می‌کردم که در و پنجره‌ها را قفل کرده‌ام یا اگر از تنها ماندن با فرد متجاوز پرهیز می‌کردم یا… در نتیجه خیلی از این قبیل افراد نیز ممکن است احساس گناه یا بی‌ارزشی یا کم‌ارزشی کنند.

 

 اختلالات روانی که معمولا متعاقب این امر اتفاق می‌افتد، چه اختلالاتی است؟

 

ابتلا به اختلال استرس پس از ضربه روانی (PTSD) بسیار رایج است. این اختلال هنگامی به وجود می‌آید که ذهن و بدن در اثر تحریک تجربه آسیب‌زا، از توان افتاده باشند. افسردگی، اختلال وسواس فکری‌یا عملی و سوء مصرف الکل یا مواد مخدر نیز می‌تواند از عوارض روانی این امر تلقی شود.

 

همسران این افراد معمولا چه واکنشی نشان می‌دهند؟

 

خب، عده‌ای شاید هیچ‌وقت متوجه نشوند؛ عده‌ای به شدت پرخاشگر و عصبی شده و حتی خطرناک می‌شوند و ممکن است به همسر خود یا به فرد متجاوز حمله کنند و صدمه بزنند. بعضي مردها به زن قرباني به عنوان يک فرد سقوط کرده يا آلوده نگاه مي‌کنند و او را از خود مي‌رانند و مردان ديگري هم هستند که در زماني که زن واقعا به محبت و حمايت آنها نياز دارد، به طور غير ارادي با خشم و غضب به او پاسخ مي‌دهند. برخي مردها احساس درماندگي مي‌کنند و شايد ترجيح دهند که بعد از حل شدن مشکلات جسمي آشکار، زندگي عادي خود را پيش گرفته و به نياز زن براي پاسخگويي به احساساتش توجه نکنند.

و به‌عنوان آخرين سؤال، آيا مي‌توان از تجاوز جنسي و اختلالات رواني پس از آن پيشگيري کرد؟

بله، ولي به شرطي که اين امر را آن‌طور تعبير نکنيم که فقط مي‌توان قربانيان بي‌گناه را سرزنش کرد. واقعيت‌هاي زندگي امروزي ايجاب مي‌کند که همه، مخصوصا زنان، چند اقدام احتياطي انجام دهند تا بر مقدار کنترل آنها افزوده شود؛ مثلا جيغ کشيدن، مقاوت کردن، فرياد کشيدن و صحبت کردن يکي از راه‌هاي موثر مقابله با تجاوز جنسي است. گذراندن دوره‌هاي آموزشي دفاع از خود نيز در صورتي سودمند است که با تقويت اعتماد به نفس همراه باشد. زناني که تنها زندگي مي‌کنند بهتر است لامپ‌هاي محوطه درب ورودي خانه را روشن نگه دارند، درهاي بيروني را قفل کنند و به جاي نوشتن اسم کوچک خود روي زنگ يا صندوق پستي از حروف اختصاري مثل حرف اول اسم‌شان استفاده کنند. پنجره‌ها بايد قفل شود و در صورت امکان با نرده‌هاي آهني پوشيده شود (به ويژه در نواحي شهري يا طبقه اول آپارتمان‌ها) و لازم است پيش از باز کردن در، هويت ملاقات‌کننده معلوم شود. به تنهايي قدم زدن، مخصوصا در ساعت‌هاي اول صبح يا بعد از تاريکي هوا، بروز رفتارهاي اغواگرانه، پوشش و آرايش نامناسب، سوار شدن به ماشين‌هاي مسافرکش‌ گذري پيش از وارسي هوشيارانه آن، براي همه زن‌ها رفتارهاي خطرناک محسوب مي‌شود. بسياري از دانشکده‌ها، اتوبوس‌هاي رفت و برگشت آماده کرده‌اند تا دانشجويان براي اجتناب از تنها برگشتن به خوابگاه در شب‌ها بتوانند از آنها استفاده کنند. بعضي زن‌ها هميشه وسايلي مثل سوت به همراه دارند که در صورت نياز بتوانند از آن استفاده کنند. برخي هم رفت و آمدهايشان را طوري برنامه‌ريزي مي‌کنند که حتي‌الامکان تنها بيرون نباشند. اين‌ها اقدامات کنترلي خوب و مورد تاييدي است.

چه توصيه‌هايي براي خانواده‌ها و اطرافيان چنين قربانياني داريد؟ آنها چه‌طور مي‌توانند اين افراد را به زندگي برگردانند؟

در درجه اول بايدکاملا محترمانه با فرد برخورد شود و مسلما قدم بعدي ارجاع شخص به يک روان‌شناس يا روان‌پزشک زبده است تا بتواند آثار رواني حاصل از اين آزارها را به حداقل رسانده و براي درمان اختلال پس‌آسيبي (ptsd) راهکارهايي ارايه دهد. بديهي است در صورت نياز به دارو، روان‌شناس، قرباني را به يک روان‌پزشک معرفي خواهد کرد. علايم عمده اختلال استرس پس‌آسيبي با فنون تغيير رفتاري نظير آموزش آرامش‌بخشي يا حساسيت‌زدايي منظم قابل تعديل است. خيلي مهم است که خانواده‌ در ايجاد فضايي آرام و بدون تنش و بدون سر و صدا به قرباني کمک کند تا بتواند تمرين‌هاي ارايه شده توسط درمانگر را به خوبي انجام دهد. از طرفي بايد استرس‌هاي ديگر از جمله دغدغه مسايل اقتصادي فرد قرباني را بکاهد زيرا ممکن است فرد قرباني به دليل نرفتن به محيط کار، از دست دادن  شغل و از دست دادن محبت، از حمايت‌ خانواده‌ کافي برخوردار نباشد. اين عوامل موجب مي‌شود که حالت درماندگي آموخته شده، انزواي اجتماعي و افسردگي کنترل گردد. ايجاد احساس امنيت از طرف خانواده بسيار اهميت دارد. اين امنيت مي‌تواند هم در مورد مسايل عاطفي باشد و هم بار اقتصادي و رواني داشته باشد. بنا به همين دلايل بايد مثل گذشته به فرد قرباني بگوييد که باز هم مثل گذشته دوستش داريد. آخرين نکته نيز اينکه فرد قرباني در اين شرايط ميل به گريه پيدا مي‌کند و نبايد از طرف خانواده منع شود. بهتر است به اين دوران سوگواري با احترام نگريسته شود ولي اگر از حد تعادل بيشتر شد، مي‌توان با تغيير محيط، فکر فرد قرباني را به مسايل ديگر منحرف کرد و در نهايت بايد کاري کرد که فرد احساس کنترل بر زندگي خود را به دست آورد.

 

 

تهیه و تنظیم : بخش دانستنیهای جنسی  تالاب

 

 

جدیدترین مطالب سایت