ازدواج و فرار از آن

ازدواج و فرار از آن

شهین که دارای مدرک لیسانس و شاغل با 33 سال سن می­باشد در پاسخ به این سوال که:”چرا تا به حال ازدواج نکرده­‌ا‌‌‌‌ی؟” جواب می­‌دهد: “وقتی می­توانم خودم خرج خودم را بدهم دیگر نیازی به کسی ندارم که فقط به من امر و نهی کند.”

 

علی لیسانسه، شاغل و 35 سال سن دارد می‌گوید:”زن می­خواهم چه کار دنبال دردسر نمی­گردم که هم کار کنم هم اگر خواستم جایی بروم اول از او اجازه بگیرم آن هم با خواهش و التماس.”

 

میترا دختری دیپلمه و شاغل با  32 سال سن می گوید:”  مگر مرد خوب پیدا می­شود اگر پیدا شد تو سلام من را به او برسان.”

 

امیر هم که شرایطش شبیه بقیه است می‌گوید: “مگر زن خوب پیدا می­شود؟” اما وقتی توضیح بیشتری می‌خواهم، می گوید: “تو یکی را پیدا نمی­کنی که به تو و زندگی خصوصیش پابند باشد.”

 

سیمین دختری دیپلمه و شاغل و همینطور محسن پسری دیپلمه و شاغل با سنی نزدیک به چهل سال در جواب این سوال پاسخ می­دهند:” اگر ازدواج کردن خوب بود فلانی که ازدواج کرده است الآن این قدر بدبخت نبود من هم بیکار نیستم خودم را بدبخت کنم.”

 

احمد که کارمند یکی از مراکز دولتی، جواب می­دهد:”اگر غذا و خورد و خوراک است که پیتزا فروشی بیرون هست و اگر هم لباس شستن و ظرف شستن، که ماشین لباس شویی و ماشین ظرفشویی برای همین­هاست.”

 

بعضی از آنها به خاطر افزایش فساد اجتماعی مخصوصا در حیطه خانواده­ها از ازدواج فرار می­کنند.

مریم که کم کم در آستانه‌ی تجرد قطعی (50 سالگی) قرار دارد، می‌گوید: ” برای چی شوهر کنم که هر کار دلش می­خواهد بکنه و هیچ کس به او هیچی نگوید؟” و وقتی می‌خواهم به او توضیح بدهم که قانون اجازه نمی‌دهد که هرکس هر کار خواست انجام دهد، جواب می‌دهد: ” نه اما وقتی ازدواج کردی باید بسوزی و بسازی نه می­توانی از خرجی گرفتنت حرف بزنی و نه می­توانی بگی مهریه ام را می­خواهم با این که حق اصلی یک زن به حساب می­آید؟”

 

این جملات نشان می­دهند افرادی هستند که معضلات و مشکلات اولیه جهت ازدواج را ندارند(هرچند تعداد زیادی از افراد جامعه را در بر نمی­گیرند اما نباید از آنها غافل شد چرا که هر کدام از مشکلات اولیه اجتماعی در ابتدا در گروه­های کوچکی به وجود می­آید و چنانچه به آنها توجهی نشود در طول زمان کم کم به معضلات وسیعی تبدیل می­شوند) اما باز هم از ازدواج سر باز میزنند.

 

عده‌ای هم این امر مهم (ازدواج) را تنها برای رفع یک نیاز می­دانند و ترجیح می­دهند که به جای تن دادن به ازدواج و قبول عواقب آن به راه­های غیر شرعی و یا حتی ازدواج موقت به عنوان یک امر شرعی تن بدهند.

 

سعیده کارشناس مشاوره در رابطه با این سخنان، دسته بندی‌ای را ارائه می‌دهد، که مشخص می‌کند، دلایل اصلی این پاسخ‌ها چیست: “یک سری از این افراد از ترس این که مسئولیت زندگی را بپذیرند و چون به نوعی مسئولیت پذیر نیستند و ازدواج را مانعی برای آزادی دوران تجرد خود می­دانند ترجیح می­دهند که ازدواج نکنند.

 

بعضی از آنها به خاطر افزایش فساد اجتماعی مخصوصا در حیطه خانواده­ها از ازدواج فرار می­کنند. عده‌ای هم این امر مهم را تنها برای رفع یک نیاز می­دانند و ترجیح می­دهند که به جای تن دادن به ازدواج و قبول عواقب آن به راه­های غیر شرعی و یا حتی ازدواج موقت به عنوان یک امر شرعی تن بدهند.

 

در کنار این­ها افرادی هم هستند که در اطراف­شان کسانی که در ازدواج شکست خورده­­ اند را دیده ‌­اند و ترجیح می‌دهند این ریسک را نکنند. بعضی از آنها نیز چون دیده­اند زنانی را که به خاطر خواستن مهریه از همسرشان کارشان به طلاق منجر شده و یا در زندگی با مشکلاتی مواجه شده‌اند که حتی هنگام دریافت حق و حقوق خود موفق نبوده از ازدواج می­ترسند که به نظر می‌رسد ریشه‌ی اکثر این مشکلات عدم شناخت صحیح طرفین در انتخاب همسر است.”
 

صحبت‌ها را شنیدیم و تحلیل کارشناس را خواندیم، آیا بهتر نیست که در انتخاب همسر با چشمی باز و به دور از ترس و غیرواقعی نگریستن، اقدام کنیم؟ یا هنوز زود است؟یادمان باشد هر کاری وقتی دارد…

 

جدیدترین مطالب سایت